استثناء قائل شدن، فرق گذاشتن، تبعیض قرار دادن
To make an exception. To discriminate
استثنائا مرا قبول کردند. (پذیرفتند)
I was admitted (accepted) as an exceptional case
دیگر کارد به استخوانم رسیده است. (تحملم تمام شده است.)
I cannot bear it any longer. I am at the end of my tether
ایران نما | inama منبع
درباره این سایت